نتایج جستجو برای عبارت :

شراب چشمان

از برق چشمان تو من شارژ می شوم، باخت های سنگین زندگی ام با برد تمام می شود. از بس که چشمان تو مثل رود پاک بوده اند ،این سال ها با آب پشت بغض های تو در فکر احیای رودخانه ها بوده اند.گفتم به روزگار نزدیک بین که چشمان تو توربین نیست، برق می خواهد از دولت بخت خویش طلب کند.از پارسال تا به امسال چه آب هایی که در خم شراب نریخته اند، چه کلاه هایی که از سرها، چه سرهایی که از تن ها بر نداشته اند،  چه عکس هایی که از رخ یار من به اخم تصویر نکرده اند، چه کمرهایی
❆ لب های شراب آلود:
 
هرگز شرابی ننوشیده امکه مست شومهمین لب های پر از مَی توشراب آلود ترین خُم دنیاستبوسه ام برسان.
 
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)#شعر_کوتاه┏━━━━━━━━━━•┓@ZanaKORDistani63@mikhanehkolop3https://www.instagram.com/zanakordistani?r=nametaghttp://mikhanehkolop3.blogfa.com
ساقی دل و سبوی چشماناین کیست شبان به کوی چشمان
این مردمکان که خواب دارندما لیک تَکان به توی چشمان
دیدی که چه بی‌بخار برخاستخلقی پی آبروی چشمان
ما جلوه و آبرو ندانیماشک‌ایم نهان به جوی چشمان
خاموش که وقت کارزار استبرپای به های‌و‌هوی چشمان
گفتا دم باده نیست حلمی؟گفتم سر جان، به روی چشمان
گاهی تنها چیزی که دلم میخواهد یک جام شراب است و یک موسیقی عاشقانه و اتاق تاریک و شمع و گلبرگ های رز  پرپر شده.
تنهای تنها با خودم!
شراب بنوشم و اشک بریزم و به آهنگ گوش بدهم و به شمع ها و گلبرگ های رز خیره شوم.
آنقدر اشک بریزم و بنوشم که ندانم از اشک خوابم برده یا از شراب مست و بیهوش شدم.
و وقتی بیدار می شوم من باشم و صبح و آفتاب و روز جدیدی که آغاز شده و درد و غمی که از درز پنجره دیشب فرار کرده...
به چشم هایی که در جهانی دیگر گشوده شد
پاکی پردیس در چشمان توبهترین تندیس در چشمان توزیر محراب بلند ابرویتراهبی قدیس در چشمان توسجده بر آدم کند گر بنگردیک نظر ابلیس در چشمان تو!سبز اما راه من را بسته استیک چراغ خیس در چشمان تومهربانی نرم نرمک کرده استمکتبی تاسیس در چشمان توآشنایی با خداوند جهانمی شود تدریس در چشمان توتا جهان برپاست، بختت یار بادچشمهایت تا ابد بیدار باد.
م.حمیدی. سال 1393
روزی مولانا ،شمس تبریزی را به خانه اش دعوت کرد.شمس به خانه ی مولانا رفت و پس از این که وسائل پذیرایی میزبانش را مشاهده کرد از او پرسید:آیا برای من شراب فراهم نموده ای؟ مولانا حیرت زده پرسید:مگر تو شراب خوارهستی؟! شمس پاسخ داد:بلی. مولانا:ولی من از این موضوع اطلاع نداشتم!! ـ حال که فهمیدی برای من شراب مهیا کن.
ادامه مطلب
آرایش مناسب برای چشمان قهوه ای آرایشی است که هم چشمان را درشت نشان بدهد و هم آنها را درخشنده تر نشان بدهد. انتخاب رنگ پایه و سایه برای چشمان کار خیلی دشواری نیست. رنگ هایی مانند قهوه ای، آبی و طلایی و صورتی از نوع پررنگ و کمرنگ آن موجب ایجاد تقابل در چشمان می شود. در حقیقت ته رنگ سرد موجب تضاد با گرمی ته رنگ چشمان می شود و درخشش آن ها را چند برابر می کند. برای سایه های آبی و بنفش، بهترین تون گوجه ای یا آبی، است. استفاده از خط چشم مشکی موجب درخشش چش
دو شب پیش به یکی از دوستام پیام دادم و خواستم یکمی حرف بزنیم بهم گفت حوصله تایپ ندارم و اگر میتونم بهش زنگ بزنم.من نمیتونستم زنگ بزنم.ینی هیچوقت نمیتونم.حرف زدن برام سخته وقتی کسی پیشمه.معذبم و اذیتم.در نهایت ازش خداحافظی کردم و اون شب هم گدشت.انگار دایره ارتباطام به اجبار هر روز داره کمتر میشه.هیچ دوستی اینجا ندارم و همه دوستیام به چت کردن محدود شده که از یه جایی به بعد برای خودمم خسته کننده میشهخودم هم تاحدی گریزان شدم از رودرو شدن با آدما.ا
آیا شراب برای  سلامتی مفید است؟
هزاران سال مردم مشروبات الکلی می نوشند ، و مزایای این کار به خوبی ثبت شده است (منبع 1Trusteded).
تحقیقات نوظهور نشان می دهد که نوشیدن شراب با اعتدال - تقریباً یک لیوان در روز - فواید زیادی را ارائه می دهد.
در این مقاله همه چیزهایی که شما باید در مورد فواید سلامتی نوشیدن شراب بدانید ، که نوع آن سالم ترین و پایین آمدن احتمالی آن است را توضیح می دهد.
مزایای بالقوه نوشیدن شرابنوشیدن یک لیوان شراب فواید زیادی دارد.
سرشار ا
دانلود اهنگ بیر شراب ور
دانلود اهنگ ترکیه ای بیر عراق ور بیر شراب ور
آهنگ بیر عراق ور بیر شراب ور
دانلود آهنگ ترکی بیر عرق ور ابراهیم تاتلیس


دانلود آهنگ بیر عراخ ور بیر شراب ور
اهنگ ابراهیم تاتلیس بیر عراخ ور بیر شراب ور
دانلود آهنگ بیر عرق ور تاتلیس

دانلود اهنگ بیر عراق ور
 
غمزه‌ی ناب آن تو ، خوی حجاب آنِ توجلوه چو ماه گر کنی ، کار ثواب آنِ تو
مست کنی مرا اگر ، نوش کنم ز چشم تورقص سماع از من و چنگ و رباب آنِ تو
نَقل به هر فسانه‌ای ، نُقل در این زمانه‌ایتا که به کوچه‌ات شدم ، کوچ و شتاب آنِ تو
در هوسم به تشنگی ، جام شراب سر کشمجام شراب دست تو ، نقش سراب آنِ تو
ای نفست چکامه‌ی سینه‌ی شهد ریز منتنگ گلاب از من و بوی گلاب آنِ تو
راز، درون اسم تو اسم، درون راز توشرب مدام از من و خَمر و شراب آنِ تو
چشم به راه وصل تو دیده‌ی
دانلود آهنگ ترکی بیر عرق ور ابراهیم تاتلیس
اهنگ ابراهیم تاتلیس بیر عراخ ور بیر شراب ور
دانلود آهنگ بیر عراخ ور ابراهیم تاتلیس
دانلود آهنگ بیر عراخ ور بیر شراب ور

دانلود اهنگ ترکیه ای بیر عراق ور بیر شراب ور
دانلود اهنگ بیر شراب ور
آهنگ بیر عراق ور بیر شراب ور
اهنگ بیر عراخ ور
دانلود آهنگ ترکی بیر عرق ور ابراهیم تاتلیس

دانلود اهنگ بیر شراب ور
دانلود آهنگ بیر عراخ ور بیر شراب ور
اهنگ ابراهیم تاتلیس بیر عراخ ور بیر شراب ور

دانلود آهنگ بیر عراخ ور ابراهیم تاتلیس

دانلود اهنگ ترکیه ای بیر عراق ور بیر شراب ور
دانلود آهنگ بیر عراق ور ابراهیم تاتلیس
آهنگ بیر عراق ور بیر شراب ور
?﷽? ? هی نگاهت بڪنم گم بشوم در چشمت ! گـم شـدن … در شبِ چشمان تو پیـــدا شـدن اسـت … ?⚌⚌⚌⚌⚌⚌?️ ? شهید راه نابودی اسرائیل ? ?⚌⚌⚌⚌⚌⚌?️
نوشته گم شدن در شب چشمان تو پیدا شدن است … اولین بار در شهید محمد مهدی لطفی نیاسر. پدیدار شد.
دخترک! این روزها خوابت را می‌بینیم. مادربزرگت خواب دختری را دیده که چشمان درشتِ سیاه‌رنگی دارد و به فارسی صحبت می‌کند. من خواب دختری را دیدم که چشمان سیاه‌رنگِ زیبایش هوش از سرم ربوده بود و بی‌نهایت دوستش داشتم. 
تنها کسی که در آشنایان تو چشمان درشت و سیاه‌رنگ دارد من هستم! برای من خوشحال‌کننده است اگر تو با چشمانی شبیه به چشمان من به دنیا بیایی. تو همان کسی هستی که بعد از من همه را به یاد من نگاه خواهد داشت. تو دنیای مرا بزرگتر از آنچه که ه
قسمت ما نان و شراب و خداقسمت ایشان خس و خاک و هوا
خنده‌ی ما از دم ربّ‌الربابناله‌ی ایشان دم ربّ‌الربا
انگ‌زن و رنگ‌زن و بنگ‌زناین سه کجا فهم کند کار ما؟
این سه یک‌اند و همه آهن‌پرستخویش‌ پرستند و مقامات جا
شکل خداشان همه شکل خودستخلقت من‌باز ندیدی؟ بیا!
نام خدا گر ببری کار کنکار خدا نیست چو کار شما
قبله‌ی عشّاق درون دل استنیست برون در جهت اشقیا
فهم کن این نکته و آزاد شوتا نکشی این همه داغ ریا
کار خدا این که چه باشد عزیزنیز بفهمی چو شوی
چشمان صورتی یا ورم ملتحمه، قرمزی و التهاب غشای پوشاننده سفیدی چشم و غشای قسمت داخلی پلک می باشد. این غشاها به باکتری ها، ویروس ها، عوامل آلرژی زا، مواد محرک، عوامل سمی و بیماری های زمینه ای داخل بدن واکنش نشان می دهند. ورم ملتحمه باکتریایی و یا ویروسی در بین کودکان شایع تر است.


به گزارش :
ادامه مطلب
دور از چشمان دوست داشتنی اتبه دور از چشمان زیبایت که خواب از من ربودندبه آن مکان باز می گردمآنجا که نخستین بار نگاه دلفریبت لرزه بر تار و پود من انداختدور از چشمان افسونگرت باز میگردمدور از هر هیاهو و در سکوت لحظه هاثانیه ها را می کاوم تا نشانی از تو بیابمتویی که با نگاه و آن غمزه چشمان افسونگرتدل به اسیری بردیمن شادمان که اسیر توامدور از نگاه ساحر و زیبایتبه دور از آتش نگاهتبه آن مکان باز می گردمآن مکان که نگاههای سرد و بی روحتچون نیزه های ز
از شراب عشق نوشید.تلخ بود اما مست شد.تن داد، به عشق.
پس از آن، هر بار که مرور میکرد، تلخی را به یاد نمی آورد اما مستی را چرا.نه فقط در یاد، که در تک تک سلول هاش جریان پیدا میکرد.مستی را میگویم.اما شراب حرام بود، ممنوع بود.و او میدانست.مست میشد و توبه میکرد و دوباره مست میشد و دوباره توبه میکرد.
و این تکرار ادامه داشت.تا آن که...
نمیدانم.
پایان قصه را نمیدانم.
 
*منزوی ِ جان
 
 
+به روایت ِ آن چه در خواب نوشتم، با اندکی تغییر به جهت آن که حافظه یاری نمی
شهر سوال ـ اصل اینکه ضرر شلاق های شراب خوار، برای او بیشتر از ضرر خود
شراب خوردن است، می تواند به راحتی مورد انکار قرار گیرد. چون شرافت و عظمت
انسان به عقل اوست. و ضرر شراب خوردن، به عقل انسان وارد می شود و او را
از داشتن تمایز با حیوانات، ساقط می کند! در حالی که ضرر شلاق به جسم انسان
وارد می شود. و از جهتی نیز می تواند او را به انسان بودن نزدیک تر کند!
چون این مجازات او را از شرابخواری دور کرده، و سبب می شود شخص کمتر به عقل
خود آسیب برساند. بناب
 
 
وزن اضافه کردم اساسی و هیچ قشنگ نیست . حس می کنم عرضم اندازه این بشکه های آبی است که توئیش .... ( راستی اون بشکه آبی ها به چه درد میخوره ما یکی از شراب گیریش خبر داریم یکی هم تو جاده می چپوننشون یعنی جاده در حال تعمیره ) آره چاق شدم و حس بشکه بی شراب یا احتیاط در رانندگی را دارم و حس آبی قشنگی نیست.
 
 
 
طائر کوی تو منم، از دل و جان وفا کنممن ز فراق تو چه سان لبم به خنده وا کنمنرو ز پیش من تو ای جان من و سرشک منهستی من بسته به تو، بی تو چه هوی و ها کنماین دل هرزه گرد من مست نشد به جام کسدست تو و شراب می، نوشم و اقتدا کنمزهی هزار آفرین بر تو نگار نازنینیک سره کار من بساز که آبرو رها کنمقد تو مهر و ماه من، صورت تو هلال منروی من است سوی تو، نام تو را صدا کنمدست تو تکیه گاه من، پای تو پا به پای منحدیث توست شعر من، شور و شعف به پا کنمیاد تو جمله هست من، بود
چرا می گویند «شراب خوار تا چهل روز نماز ندارد»؟   
 
 
حکم حرام بودن شراب در برخى آیات قرآن کریم و فرمایشات معصومین(ع) وارد شده و در حرمت آن هیچ تردیدى نیست.[1] از جمله آثار مخرب شراب، تأثیر آن بر سایر اعمال و آداب دینى است از جمله در حدیثى مى‏ خوانیم:« لَا تُقْبَلُ صَلَاةُ شَارِبِ الْخَمْرِ أَرْبَعِینَ یَوْماً إِلَّا أَنْ یَتُوبَ»[2]؛«شخصى که شراب بنوشد تا 40 شبانه‏ روز نمازهایش قبول واقع نمى‏ شود مگر از این گناه کبیره توبه کند». و منظور کسان
برو برو که خسته ام از شکستنم
من عاصی از هر عشق و هر دل بستنم
کبوترم که پر زدم ز بام تو
بیزارم از نامت به لب آوردنم
آ……..ه
یه روز سراب من و خواب من و شراب من تو بودی و تو
امروز شهاب من و تاب من و عذاب من تو هستی وتو
یه روز بهار من و یار من و قرار من تو بودی و تو
امروز خزان من و زوال من و زیان من تو هستی و تو
ستاره ها رو شمردم نیومدی و نمردم
بیا که جون نسپردم
بیا که جون نسپردم
میون گریه دویدم حباب اشکو دریدم
ندیدمت که ندیدم
ندیدمت که ندیدم
برو برو که خست
تو نور چشمان خداوند هستیاو تو را آفریده تا موفق و توانگر باشیهیچکدام از کارهای گذشته ات نمی تواند مانع محبت و خیرخواهی الله نسبت به تو شوداو علاقه ای به نا امیدی تو ندارد و موفقیت تو را میخواهدتنها ایمان توست که این راه را میسازد
بصارتوں کو بصیرت ملی تو یہ جاناحقیقت ایک ہے وہ تو ہے باقی افسانہخیال و خواب کی دنیا سے کیا شغف ان کوشعور بخش دے جن کو شراب مستانہمیں سن کے آیا ہوں تیری سخاوتوں کا بیاںلنڈھا شراب نہ تک یونہی میرا پیمانہرقیب حسن نے سجدے میں سر رکھا تو کھلاریاضتوں کا ثمر ہے ادائے رندانہحجاب غیر سے واجب ہے اے پری وش پراٹھا نقاب کہ محرم سے کیسا شرمانانظر پڑے جو ان آنکھوں کو نقش پا تیراادا کروں میں اسی سجدہ گہ پہ شکرانہیہ عشق ایسے مری چاہتوں کا مان رکھےرہ وفا میں شہ
درمان پف زیر چشم 
 آیا تا به حال شده وقتی از خواب بیدار می شوید بیشتر از زمانی که به بستر می روید احساس خستگی کنید؟ و درست زمانی که در آیینه نگاه می کنید، تورمی زیر چشمان خود 
ملاحظه می کنید. چشمان پف کرده ، کیسه باریکی زیر چشم، حلقه سیاه اطراف چشم و.. . همگی از مشکلاتی است که زیبایی را تحت تاثیر قرار می دهد. زنان و مردان اغلب 
در دهه ۲۰ و ۳۰ زندگی اغلب با این مشکل مواجه می شوند و با گذشت زمان این وضع بدتر می شود. سلامت نیوز در ادامه آورده است: چرا چ
یزید شراب‌خوار، بوزینه‌باز، فاسق و ابنه‌ای
جاحظ از مورخین و علمای بزرگ اهل سنت عمری در مورد یزید می‌نویسد:
ثم ولی یزید بن معاویة یزید الخمور ویزید القرود ویزید الفهود الفاسق فی بطنه المأبون فی فرجه، فعلیه لعنة الله و ملائكته. 
آنگاه یزید بن معاویه به خلافت رسید (خلافت را غصب کرد)؛ همان یزید شراب‌خوار و بوزینه‌باز و پلنگ‌باز و فاسقی که به بیماری ابنه (همجنسباز مفعول) مبتلا بود؛ پس لعنت خدا و فرشتگانش بر او باد.
البیان و التبیین، تالیف جا
دم بزن ای جان که دمت دلرباستدم زدن تو ز دم کبریاست
دم بزن ای جان که دمادم توییروی تو روی دل و روی خداست
دم بزن ای شعشعه‌ی لامکانشعله‌ی چشمان تو بر ما سزاست
دم بزن ای حضرت روح‌القدسهر چه تو گویی سخن آشناست
عشق به جان آمده از جان توجان تو مجموعه‌ی جانهای ماست
دم بزن ای صاحب آب و شرابهر چه تو ریزی دهن ما رواست
فکر به تخمیر سرآغاز توستفکر چه دانسته که آن دم چراست
دم بزن و فکرت ما را بسوزحلمی از آن دم همه دم ماجراست
دیروقت خوابیدن و تا پاسی از شب بیدار بودن و به کامپیوتر خیره شدن می‌تواند سبب پف‌آلود شدن چشم‌ها گردد. پس کیسه‌های کوچک و آرام‌بخش چای گری ارلی که در کمد دارید نه تنها تشنگی شما را برطرف می‌کند بلکه می‌تواند به رفع خستگی چشمان شما هم کمک نماید، و این به علت خواص ضدالتهاب چای است (چای ارل گری چایی گوارا و جزء نوعی خاص از چای‌های طعم دار شده می‌باشد).
نگاهی درخشان و جذاب، پیش از آرایش چشمان، به تعادل خط ابروها و آرایش هماهنگ با چشمانتان وابسته است. به فرم چشمانتان دقت داشته باشید. با توجه به هر فرم و شکلی که چشمانتان دارد، می توانید برای اینکه اصول زیبایی را یاد بگیرید استفاده نمایید. پلک متحرک باید کمتر دیده شود و استفاده از رنگهای روشن تر در جهت وسعت بخشیدن به نگاه شما از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. با استفاده از یک قلم مو بین دو سایه تیره و روشن را محو نمایید. در ادامه این که از چه رنگی
یزید شراب‌خوار، بوزینه‌باز، فاسق و ابنه‌ای
 
جاحظ از مورخین و علمای بزرگ اهل سنت در مورد یزید می‌نویسد:
✍ ثم ولی یزید بن معاویة یزید الخمور ویزید القرود ویزید الفهود الفاسق فی بطنه المأبون فی فرجه، فعلیه لعنة الله و ملائکته. 
 
آنگاه یزید بن معاویه به خلافت رسید (خلافت را غصب کرد)؛ همان یزید شراب‌خوار و بوزینه‌باز و پلنگ‌باز و فاسقی که به بیماری ابنه (همجنسباز مفعول) مبتلا بود؛ پس لعنت خدا و فرشتگانش بر او باد.
 
البیان و التبیین، تالی
۳۴۸ – سرو نازپروز اگر شراب خوری جرعه ای فشانبرخاک   از آ» گناه که نفعی رسد به غیر چه باک برو به هرچه داری بخور دریغ مخور         که بی دریغ زند روزگار تیغ هلاک به خاک پای تو ای سرو نازپرور من         که روز واقعه پا … سرو نازپروز – اگر شراب خوری جرعه‌ای فشان بر خاک – غزل ۲۹۹ – ۳۴۸
منبع : فالگیر
من در خط به خط دفتر چشمان تو یک دنیا مکر و حیله‌ی عاشقانه می‌بینم!
گویا که مردمک چشمانت دانه، پلک و مژ‌ه‌هایت دام و چشمان من بی‌تاب هم صید...
.
پی‌نوشت: تا میای که خودت رو قانع کنی که سمتش نری، آروم آروم از کنارت رد میشه و میگه که من هنوز هستم! اگه میتونی منو بگیر!!!
پی‌نوشت: به قابلیت تشخیص فقط با احساس حضور رسیدم!
دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_  ۱۵ رجب ۹۸ حسینیه صنف لباس فروشها
آن بانویی که داشت نورش جلوه ی ربآن بانویی که بود نامش زینتِ أبآن بانویی که جلوه بخشیده به مکتبدر بستری بی سایه بان می سوخت در تبای روزگار پست، بد کردی به زینببا صبرِ زهرایی حماسه آفریدهیک زن چگونه این همه غربت چشیده؟!بی بی چه زجری بین نامحرم کشیدهدر ازدحام دشمنانش شد معذبای روزگار پست، بد کردی به زینبآن قدر بر دستش، نشانِ ریسمان دیدآن قدر داغ و روضه های بی کران دیدآ
رنگ های مات کمرنگ و نزدیک به هم مثل کرم، آجری برای سایه و رنگ های گوناگون نظیر سبز لجنی در کنار مشکی با هر رنگ چشمی برای زیرساخت، انتخاب مناسبی خواهد بود. به طور کلی رنگ های متضاد از هر گروهی می تواند با رنگ قهوه ای بسیار شیک جلوه کند، هماهنگی و تناسب و هم گروهی رنگها در برخی چهره ها نیز موجب جذاب تر شدن چهره ها می شود. سایه دودی چشمان فقط پشت پلک و مماس با آن و رژ کرم قهوه ای همرنگ پوست که با رگه های مسی و فندقی لا به لای موها شیک و جذاب به نظر می
آرایش چشمان ریز
برای اینکه چشمان ریز درشت شوند راه های زیادی نظیر: استفاده از ریمل برای مژه های پایین، فر مژه، مژه مصنوعی و خط چشم، مرتب نگه داشتن ابروها وجود دارد که در ادامه به بررسی هریک پرداخته ایم.استفاده از خط چشم سفیداستفاده از خط چشم سفید، از راه های بزرگ نشان دادن چشمان ریز است. با مداد سفید، داخل پلک خود را خط بکشید. از یک مداد نرم برای اینکه به چشمانتان آسیب وارد نشود، استفاده نماید. در بخش گوشه پلک خود نیز می توانید از این مداد استف
#مجالس+
#دیوارنوشتهای من
#فریدون مشیری
 
باز، از یک نگاه گرم تو یافت، همه ذرات جان من هیجان!همه تن بودم ای خدا، همه تن، همه جان گشتم ای خدا، همه جان!چشم تو ــ این سیاه افسونکار ــ بسته با صدفریب راهم راجز نگاهت پناهگاهم نیست! کز تو پنهان کنم نگاهم را.چشم تو چشمه ی شراب من است، هر نفس، مست ازین شرابم کنتشنه ام، تشنه ام. شراب، شراب! می بده، می بده، خرابم کن.بی تو در این غروب خلوت و کور، من و یاد تو عالمی داریم.چشمت آیینه دارِ اشک من است، شبچراغی و شبن
" درون آینه ی روبرو چه می بینی؟تو ترجمان جهانی ، بگو چه می بینی؟تویی برابر تو -چشم در برابر چشم-در آن دو چشم پر از گفت و گو چه می بینی؟تو هم شراب خودی هم شراب خواره ی خودسوای خون دلت در سبو چه می بینی؟به چشم واسطه در خویشتن که گم شده ایمیان همهمه و های و هو چه می بینی؟به دار سوخته ، این نیم سوز عشق و امیدکه سوخت در شرر آرزو ، چه می بینی؟

در آن گلوله ی آتش گرفته ای که دل است
و باد می بَرَدَش سو به سو چه می بینی؟ ”
― حسین منزوی
 
ای گنبد گیسوپریشان، ماه زائرکش
ای هر خیابان با قدمهای تو عابرکش
هم اشک چشمت بی نهایت آیت الکرسی ست
هم حیلهء لبهات در لبخند کافرکش 
در کوه نور ِگونه ات الماس می بینم
ای چشمهایت هند، ابروهات نادرکش
پشت سرت صحرا به صحرا عشق می ریزد
لیلا ترین! آوازهء عشقت مهاجرکش
خون هزاران مثل فرهاد است در راهت
ای ابرویت شمشیر، شیرینِ معاصرکش
از رودکی تا منزوی دیوانه ات بودند
ای در غزل دَه قرن چشمان تو شاعرکش 
امیرعلی سلیمانی
بهارنام دیگر توست!زنی که دامن بلندی دارد از هزاران بوسه ی بهاریو دستانش از جنس درختان سپید توت!چگونه به عشق من می خندی؟تو عاشق نبودی که ببینی چگونهمیان یاس های زردبه سخره می گیرد قلبم را آنکه تمام عمرشتا پایان عمرم،در خیالم می خرامد و می خرامد!
چه معشوقه بی پروایی!آنکه ورد سخنش بارانو نقاشی هایش هم‌آغوشی باغ است و جوی‌های پر از شراب انگوراو،بهارک معشوقه من است!زنی که یکشب بهاری قرار بودنرم نرمک برساند مرا به سحر سپید برکه ها!
به جستجویش،
ه
بدنم توان بلند شدن ندارد
در هیاهوی باد که
بی رحمانه مانند شلاق 
بر بدنم فرود می آید
و با موهای مثل شبم
در هوا می رقصد
قلبم نمی تپد و
دستانم سرد است
چشمان بی روحم
ماتِ درختی است
که با تکبر چشمانم
را آینه کرده است
ابر های سیه
آسمان شب را
تاریک تر کرده است
و در این سیاهی شب
کوها بر پیکر سردم
سایه انداخته اند
چشمان پر التماسم
به ماه خیره است 
که مرا در آغوش گیرد
و صدای کلاغ ها
کابوس را برایم
جهنم کرده است
او می‌گفت که: «آخر من لیلی را به صورت دوست نمی‌دارم، لیلی صورت نیست.
لیلی به دست من همچون جامی است، من از آن شراب می‌نوشم.
من عاشق شرابم و شما را نظر بر قدح است. از شراب آگاه نیستید...»
فیه ما فیه
#مولانا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✦ @Parsa_Night_narrator ✦
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
بدنم توان بلند شدن ندارد
در هیاهوی باد که
بی رحمانه مانند شلاق 
بر بدنم فرود می آید
و با موهای مثل شبم
در هوا می رقصد
قلبم نمی تپد و
دستانم سرد است
چشمان بی روحم
ماتِ درختی است
که با تکبر چشمانم
را آینه کرده است
ابر های سیه
آسمان شب را
تاریک تر کرده است
و در این سیاهی شب
کوها بر پیکر سردم
سایه انداخته اند
چشمان پر التماسم
به ماه خیره است 
که مرا در آغوش گیرد
و صدای کلاغ ها
کابوس را برایم
جهنم کرده است
 
یکتا فاطمی
BluRay,Pear Cider and Cigarettes 2016,بهترین انیمیشن های سال 2016,دانلود Pear Cider and Cigarettes 2016 720p,دانلود انیمیشن Pear Cider and Cigarettes 2016,دانلود انیمیشن Pear Cider and Cigarettes با کیفیت 1080p,دانلود انیمیشنهای نامزد اسکار 2016,دانلود رایگان,دانلود زیرنویس فارسی,دانلود مستقیم انیمیشن Pear Cider and Cigarettes 2016,شراب و سیگار,کیفیت بلوری,
ادامه مطلب
نیمه‌شب دیشب دلم هوای پاییز رو کرد!
چشمام سنگین شده بود ولی ظاهرا خودکارم هنوز رو کاغذ می‌رقصید و خسته نشده بود!
 
آبان و یک برگ درخت
زمین چشم به راه است
یک راه پر از باد
در امتداد تنه‌ی سخت
آن طرف‌تر به موازات راه
منم و صبر و هراس
چشم‌های تاریک خویش را
می‌فرستم پی آن شاخه‌ی برگ
می‌دوانم رویش
می‌رسم بر سر برگ
برگ لرزان استمنم و برگ و حواس
منم و برگ و دو چشم
برگ، لرزان پر ترس
پلک‌های چشم را
می‌کوبم بر برگ
برگ می‌زارد، می‌شود خواهش
من ولی چ
المنه لله که در میکده باز است                 
زان رو که مرا بر در او روی نیاز است   
امشب مستی آسمان رو به فزون گذاشته است و پیاله پیاله شراب مرا سیراب نمی کند ... 
خم ها همه در جوش و خروشند ز مستی
وان می که در آنجاست حقیقت نه مجاز اسست ...
آری ... من شراب تو را می خواهم ... این مستی های زودگذر مرا سیراب نمی کند ... من شراب تو را می خواهم ... می خوام تو را در جام برییم و آنگاه بنوشمت ... تا آنجا که عطشم فرو نشیند ... تا آنجا که از تو مست مست شوم ... تا آنجا که تک تک ذ
دانلود رمان چشمان سگ دارش با فرمت پی دی اف
 
| دانلود رمان چشمان سگ دارش |
 
دانلود رمان با لینک مستقیم رایگان و فرمت های pdf,apk,epub,jar برای موبایل و کامپیوتر
 
 
♦| نام رمان : چشمان سگ دارش
♦| نویسنده : : اعظم ابراهیمی
♦| موضوع : عاشقانه/ اجتماعی
♦| فرمت : پی دی اف
♦| تعداد صفحات : ۳۳۱
♦| خلاصه داستان رمان:
 
دانلود رمان چشمان سگ دارش دختری از جنس درد،پسری از جنس کینه…زندگی شان جوری بهم گره خورد که حتی تقدیر هم حریفشان نشد… داستانی پراز فرازو نشیب
چند سال پیش، پای سخنرانی حاج آقا عالی نشسته بودم. حکایتی را روایت کرد که هنوز هم که هنوز است در ذهنم زنده است. می گفت روزی حضرت صادق از کوچه ای عبور می کرد. در جهت مخالف او، سید حمیری که شاعر بود، می آمد. منتهی ... با کوزه ای شراب در دست. مرد، ترسید. احساس خجالت کرد. سرش را چرخاند تا با امام رو به رو نشود. امام صدایش زد. مرد نمی دانست چه کند. شرمسار راه ِ امام را پیش گرفت. سلام کرد. امام پرسید در کوزه چه داری ؟ مرد دستپاچه شد. نمی توانست بگوید شراب. گفت
دانلود رمان چشمان سگ دارش با فرمت پی دی اف
 
| دانلود رمان چشمان سگ دارش |
 
دانلود رمان با لینک مستقیم رایگان و فرمت های pdf,apk,epub,jar برای موبایل و کامپیوتر
 
 
♦| نام رمان : چشمان سگ دارش
♦| نویسنده : : اعظم ابراهیمی
♦| موضوع : عاشقانه/ اجتماعی
♦| فرمت : پی دی اف
♦| تعداد صفحات : ۳۳۱
♦| خلاصه داستان رمان:
 
دانلود رمان چشمان سگ دارش دختری از جنس درد،پسری از جنس کینه…زندگی شان جوری بهم گره خورد که حتی تقدیر هم حریفشان نشد… داستانی پراز فرازو نشیب
شربت خوری مسی مینا کاری یکی از ظروف خاص مینا با کاربردهای بسیار زیاد می باشد. شربت خوری مینا کاری هم می تواند تزئین دهنده دکوراسیون های شما بوده و هم در مصارفی مانند خوردن شربت , ماست , انواع آجیل و ... مورد استفاده قرار گیرد. برخی از توریست ها به آن شراب خوری مینا کاری نیز می گویند. شراب خوری میناکاری شده برای افراد غیر مسلمان ایرانی می تواند کاربرد دیگر داشته باشد. این کاسه مینا کاری بدلیل شکل ظاهری اش با انواع ظروف دیگر مینا قابل ست شدن است.
لب فرو بند از طعام و از شراب  سوی خوان آسمانی کن شتاب  دم به دم بر آسمان می‌دار امید  در هوای آسمان رقصان چو بید دم به دم از آسمان می‌آیدت  آب و آتش رزق می‌افزایدت گر ترا آنجا برد نبود عجب  منگر اندر عجز و بنگر در طلب کین طلب در تو گروگان خداست  زانک هر طالب به مطلوبی سزاست جهد کن تا این طلب افزون شود  تا دلت زین چاه تن بیرون شود  خلق گوید مرد مسکین آن فلان  تو بگویی زنده‌ام ای غافلان گر تن من هم‌چو تن‌ها خفته است  هشت جنت در دلم بشکفته است جا
دانلود رمان چشمان سگ دارش با فرمت پی دی اف
 
| دانلود رمان چشمان سگ دارش |
 
دانلود رمان با لینک مستقیم رایگان و فرمت های pdf,apk,epub,jar برای موبایل و کامپیوتر
 
 
♦| نام رمان : چشمان سگ دارش
♦| نویسنده : : اعظم ابراهیمی
♦| موضوع : عاشقانه/ اجتماعی
♦| فرمت : پی دی اف
♦| تعداد صفحات : ۳۳۱
♦| خلاصه داستان رمان:
 
دانلود رمان چشمان سگ دارش دختری از جنس درد،پسری از جنس کینه…زندگی شان جوری بهم گره خورد که حتی تقدیر هم حریفشان نشد… داستانی پراز فرازو نشیب
حاجت نبود مستی ما را به شراب
یا مجلس ما را طرب از چنگ و رباب
بی‌ساقی و بی‌شاهد و بی‌مطرب و نی
شوریده و مستیم چو مستان خراب
دیوار اشعار  هر روز یک شعر از من و یکی یک شعر در همین موضوع هم از خواننده ها این طوری کلی شعر و کلی درس زندگی یاد میگیریم
خیلی ممنون که سعی میکنید این دیوار اشعار را تمیز نگه دارید و چیزی رو ش نمی نویسید ولی لطفا روش بنویسید این طوری خیلی قشنگ تره
موضوعی بخوانید ...
دیده حسن روی تو دیده منور  میشود،
عالم از بوی خوش مویت معطر می شود.
گرد دامان تو گردم، دامن افشانی ز من،
سر به سودایت زنم، درد سرم سر می شود.
دیده چشمان ترت چشمان من تر می شود،
بوسه از لبهای تر گیرم، دلم تر می شود. 
آبرویم ریزی و از تو نشویم دست هیچ،
آبرو با آب جو گرچه برابر می شود. 
تشنه تر گردم، ببوسم از لبان تشنه ات، 
بوسه خوش باشد برایم، مرگ خوشتر می شود.
کاش با چشم دلت بینی جهان عشق را، 
پیش چشمانت جهان از عشق دیگر می شود.
 
تو همان آشوب بزرگی که به دلم آمد و بر دلت نمیشیند مهار این آشوب ،چشمان تو فال است و به تماشایش نشسته ام و چشمان تو اما ما را نمیبیند/گفتند در شهر آشوب شده است و ندیده میدانم کار قدم هایت بوده وقت گذر از کوچه ی آدم ها/گاهی حکم گناه را میشود صادر کرد،وقتی میشود دنیا را به نفع خود امضا کرد /اجازه ی امضای چشمانت را به نفع دلم میدهی آیا ؟؟/زلزله گشت و این خانه به آوار نشست ،خانه ات آباد خاک این خانه پای قدم یار نشست .گاهی میشود حکم گناه را صادر کرد الها
ایا حسین بن علی علیه السلام برای فسق حاکم (یزید) سر و سرباز و سردار خود را فدا کرد؟
پس چرا امام سجاد و امام باقر دربرابر ظلم امویان سکوت کردند مگر نبود عبدالملک مروان که سوگند میخورد من شراب میخورم وهرکس مرا به تقوا دعوت کند او را گردن میزنم؟مگر نبود که هشام اموی کعبه را قرق میکرد و با کنیزکان خود روی سقف کعبه گناه میکرد؟
و مگر نبود مهدی عباسی که گاهی به زبان شعر میگفت:یعقوب وسخنان او را رها کن و با شراب گوارا دمساز باش(منظور یعقوب بن داود وزیر
می گویند: روزی مولانا ،شمس تبریزی را به خانه اش دعوت کرد.شمس به
خانه ی جلال الدین رومی رفت و پس از این که وسائل پذیرایی میزبانش را
مشاهده کرد از او پرسید: آیا برای من شراب فراهم نموده ای؟مولانا حیرت زده پرسید: مگر تو شراب خوارهستی؟!شمس پاسخ داد: بلی.مولانا: ولی من از این موضوع اطلاع نداشتم!!ـ حال که فهمیدی برای من شراب مهیا کن.ـ در این موقع شب، شراب از کجا گیر بیاورم؟!ـ به یکی از خدمتکارانت بگو برود و تهیه کند.– با این کار آبرو و حیثیتم بین خدام
اولین بار که شب تا صبح را گریه کرده بودم وقتی بود که برای اولین بار رتبه ی کنکورم آمده بود و من ۵ صبح بعد از اعلام نتایج خوابم برده بود و حوالی هشت صبح با چشمانی پف کرده از خواب پریده بودم. اصولا من وقتی این حجم اشک میریزم که بفهمم رویاهایم در حال ویرانیست و این حق من نیست.
مثل آن شب که فلانی در جواب محبت هایم جوری با من رفتار کرد که حقم نبود و من به قدری شبش اشک ریخته بودم که قرار صبحم برای اموزش رانندگی را تمام مدت سرم پایین بود و به چهره ی مرد آم
شب های احیا در فراق تو گذر شد
عمرم تباه است و ز هجر تو سپر شد
ای روضه خوان و یوسف زهرا کجایی
آقا بیا روزم شب و شب هم سحر شد
از اول ماه خدا یاد تو هستم
اما چرا این ناله هایم بی اثر شد
آقا اجازه شب شب قدر است و روضه
از کوفه تا کرب و بلا خاکم به سر شد
مولای دین رفت و جسارت ها شروع شد
در سینه هاشان بغض مولا پر ثمر شد
اما امان از روضه ای که خون تو گریی
آقا اسارت رفت و زینب در خطر شد
بی تو چه سخت است از سر و سرنیزه گفتن
مولا بیا چون یک سه ساله در به در شد
طشت طل
مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
فال حافظ
مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد
رقیب آزارها فرمود و جای آشتی نگذاشت
مگر آه سحرخیزان سوی گردون نخواهد شد
مرا روز ازل کاری به جز رندی نفرمودند
هر آن قسمت که آن جا رفت از آن افزون نخواهد شد
خدا را محتسب ما را به فریاد دف و نی بخش
که ساز شرع از این افسانه بی‌قانون نخواهد شد
مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم
کنار و بوس و آغوشش چه گویم چون نخواهد شد
شراب
سلام 
قبل از بررسی :
چقدر ساده لوحانه است اگر مغولان را که بزرگترین امپراتوری جهان را تأسیس و اداره کردند را بی مقدار و سبک مغز بشماریم. یا اینکه فکر کنیم ؛ مغولان هیچ چیزی نداشتند. امروزه بسیار تاریخ مغولان سبک شمرده می‌شود ولی از اتفاق آنکه کلید مهمات همه‌ی دورانهای بعداز مغول در خود مغولان نهفته‌است. بسیاری مغولان را وحشی و شراب خوار میشمارند در صورتیکه تمامی دَوار گذشته همین بودند. 
می توانید تحقیقی در مورد قبل از مغول تا صفویه و عثمان
لعنت به هر فرض و دلیلی، کم میشدم از چشمت،از یاد
لعنت به دانشگاه ملی، لعنت به دانشگاه آزاد
لعنت به چشمان حریصم کام دلم را شور کرده 
چون سیل از چشمم به پا شد از دست چشمان تو فریاد
ای کاش شعرم را نبیند ای کاش شعرم را نخواند
لعنت به استاد عزیزی که شاعری را یاد من داد
هابیل و قابیل وجودم روی تو روی جنگ دارند
ای کاش یا دل داشت یا عقل، از اولش این آدمیزاد
هر لحظه نوشیدم دوفنجان دمنوشِ درد و غصه گفتم
لعنت به نزدیکان هر کس از دوری ما میشود شاد
من لحظه های
در خرید عینک آفتابی بچه گانه نکات مهمی را باید در نظر بگیریم.
 
کودکان نیز به مانند بزرگ سالان چشمان بسیار حساسی دارند.ساختار چشمان ما به گونه ای می باشد که در برابر آفتاب و گرد و خاک و ..... بسیارحساس است.
بنابراین باید به دنبال راهی برای محافظت از چشمان خود بود. زمانی که در جهت نور خورشید در اتومبیل قرار دارید و یا به سمت آفتاب سوار بر موتور و یا دوچرخه هستید از جمله از مواردی است که به چشمان شما فشار زیادی وارد می شود و شاید حتی نتوانید مقابل خو
ای شهد شیـرین عسـل ای آیت نورای کهکشان های هزاران ساله ی دوریــاحَیّ و یاقیّـوم ای عطر دلاویزای روح پاکی در حرا ، آیات پرشوربــاریده از رحمت به روی کائناتتبدها نموده خوب و هر زشتی ز تو حور از شرق وغرب وراست تاچپ مکرو حیلـهجمعند تا قرآن به غربت مانده مهجور کشتی و کشتیبان به طوفان در نبردنددشمن بکن مقهور ،حالش را تو ناجوردرغیبت سردار عرش و صـاحب الامرچشمان نامحرم بهِ رهبر را بکن کورهستند ایشان کیمیای باطِل السّحریک رهبر شا
عینک های آفتابی تنها برای زیبایی مورد استفاده قرار نمی گیرند .این عینک
ها مانند یک نگهبان از چشمان شما در برابر اشعه  ماوراء بنفش خورشید
،محافظت می کنند.( تابش اشعه ماوراء بنفش [UV] نوعی انرژی تولید شده توسط
خورشید است که باعث سرطان پوست و بیماری های چشمی می شود) انجمن اوپتومتری
آمریکا در این باره می گوید،شما باید به دلایل  زیر از عینک های آفتابی در
نور خورشید استفاده کنید. ادامه مطلب
آهنگ ارکستی عروس خوشگل ما چشمان آهو دارد
دانلود آهنگ اشکان عروس خوشگل ما
متن اهنگ عروس خوشگل ما چشمان اهو
دانلود اهنگ عروس ما چشمای اهوداره حلال ابرو دارد

آهنگ عروس خوشگل ما هلال ابرو دارد از مرتضی اشرفی

اهنگ عروس خوشگل ما اپارات

اهنگ مرتضی اشرفی عروس خوشگل ماچشمان اهودارد
آهنگ شاد عروس خوشگل
فقیه مدرسه دی مَست بود و فتوا داد
که مِی حرام، ولی بِه ز مالِ اوقاف است
حافظ
(منبع)
 

شرح و نکته‌ی دامنه:
مَست درین بیت اشاره است به تعلّق‌نداشتن به هواهای نفسانی. یعنی فقیه در اوج آزادگی و دانایی و وارستگی و نیز بی‌وابستگی، فتوای شرعی داد که بی‌شک شراب‌خواری (=یکی از نجاسات) حرام است و خورنده‌ی آن حکم خدا را بر زمین می‌زند؛ اما بدتر از شراب‌خواری این است کسی اموالی را که برای مردم و عموم و یا برای امر دین و امور غیرشخصی و با قصد خیریّه وقف
چو دست بر سرِ زلف‌اش زنم، به‌تاب رَوَد
ور آشتی طلبم، با سرِ عتاب رَوَد
چو ماهِ نو رهِ نظّارگانِ بی‌چاره،
زَنَد به گوشه‌یِ ابرو و، در نقاب رَوَد
شبِ شراب خراب‌ام کند به بیداری
وگر به روز شکایت کنم، به خواب رَوَد
طریقِ عشق پرآشوب-و-آفت است، ای دل
بیفتد، آن‌که در این راه با شتاب رَوَد
حباب را چو فتد بادِ نخوت اندر سر،
کلاه‌داری‌اش اندر سرِ شراب رَوَد
گداییِ درِ جانان به سلطنت مفروش
کسی زِ سایه‌یِ این در به آفتاب رَوَد
دلا، چو پیر شدی
گریه کن این اشک چشمان توغوغا میکند/نیمه شب اندر پرستش وصل یکتامیکند/باولایت محوریها اشک چون آتشفشان/شادمان احمدوحیدر قلب زهرامیکند/زمزم دل تا بجوشدگونه هاتر میشود/زشتی تصویرما راباز زیبامیکند/معرفت اندربصیرت لازم هر گریه است/بهرزهرا وحسینش وصل دریامیکند/پاک می سازدگناه وبندگی حاصل شود/حالت واحساس دین راثبت دلها میکند/گریه هااندر فراق یوسف زهرانکوست/جسم وجان ما مهیا بهرآقامیکند/

نماز جماعت به امامت کنیز مست
ولید بن یزید در سال ۱۲۵ هجری قمری به خلافت رسید. او به شراب‌خواری شُهره بود و دستور داد در دارالخلافه حوضی از شراب برایش بسازند!شبی در حالی که مست بود، با کنیز خود هم‌بستر شد. هنگام سحر، صدای اذان صبح را شنید.  عمامه خود را بر سر کنیز نهاد و عبایش را به دوش او انداخت و دستور داد که کنیز، صورت خود را بپوشاند و به جای او به محراب نماز رفته و نماز جماعت بخواند. کنیز هم اطاعت امر کرد و با همان حالت مستی و جنابت به مسجد
مرحله اول۱-خط چشم را در دورتادور چشم استفاده نکنید چون باعث می شود که چشم های شما کوچکتر به نظر برسند، این کار لزوما بد نیست – چشم های کوچک هنوز هم می تواند اسرار آمیز و دراماتیک باشند – اما اگر شما به دنبال بزرگ کردن چشمان خود هستید این کار را نکنید.
خط چشم را فقط به بیرون سه چهارم پلک خود بکشید. از کشیدن آن به گوشه ی داخلی چشم اجتناب کنید.برای زیر چشم، خط چشم را دقیقا زیر خط مژه ها بکشید، نه داخل پلک.ممکن است بخواهید پلک پایین را با رنگ سفید یا
ای نگاهت از شبِ «باغ نظر»، شیرازتردیگران نازند و تو از نازنینان، نازترچنگ بردار و شب ما را چراغان کن، که نیست-چنگی از تو چنگ‌تر، یا سازی از تو سازترقصه‌ گیسویت از امواج تحریر «قمر»هم بلندآوازه‌تر شد، هم بلندآوازترگشته‌ام دیوان حافظ را، ولی بیتی نداشت-چون دو ابروی تو از ایجاز، با ایجازترچشم در چشمت نشستم؛ حیرتم از هوش رفتچشم وا کردم به چشم‌اندازی از این بازتراز شب جادو عبورم دادی و دیدم نبود-جادویی از سِحر چشمانِ تو پُراعجازترآن که چشم
مواد لازم سوپ قارچ:4 قاشق غذاخوری کره1 قاشق غذاخوری روغن2 عدد پیاز خمیر4 سیر میخک سیر خرد شده1 1/2 پوند (750 گرم) قارچ قهوه ای تازه خرد شده4 قاشق چای خوری آویشن خرد شده تقسیم شده است1/2 فنجان شراب مارسالا (هر نوع شراب خشک قرمز یا سفید)6 قاشق غذاخوری آرد همه منظوره4 فنجان آبگوشت یا سهام مرغ کم سدیم1-2 قاشق چایخوری نمک را مطابق با سلیقه تنظیم کنید1 / 2-1 قاشق چایخوری فلفل ترک خورده سیاه مطابق با سلیقه تنظیم می شود2 حبه بولیون گاو ، خرد شده1 فنجان خامه سنگین ی
درشب قدرخدالطف وعنایت دارد/شیعه راحضرت اوفیض وکرامت دارد/برسد مومن شوریده به درگاه وصال/با علی سوی دلش گنج ولایت دارد/زمزم آل نبی گوهر چشمان بشر/این همه عشق فقط اوز امامت دارد/معرفت لازمه درک شب قدر خداست/تاسحر شوردعا مزدحلاوت دارد/اشک چشمان ولایی شب قدری زیباست/ ازبر شیعه فقط نورهدایت دارد/میرسد مژده مهدی به تمنای ظهور/موسم یاری او وقت اطاعت دارد/
متن ترانه آرمین آراد به نام عطر موی خیس

میزنه دلم باز به هوات بیرونزده نم بارون رو‌ تن تهرونعطر موی خیست وای شهر و پر کرده وبگو دلمو میخوای بگو باش راه میایمن مست شراب دست ساز نگاتممن دیوونه ی اون چشمای سربرانممن نفس ندارم تو هوام نباشیعمرا اگه بذارم از دل من جدا شیلابلای موهات دست منه شونهعشق تو جنونه دلم یه دیوونهرنگ ناز چشمات تیره و روشنچیکارنکردی تو با دل منمن مست شراب دست ساز نگاتممن دیوونه ی اون چشمای سربرانممن نفس ندارم تو هوام نباش
نگاه کن که غم درون دیده ام چگونه قطره قطره آب می شود چگونه سایه سیاه سرکشم اسیر دست آفتاب می شود نگاه کن تمام هستیم خراب می شود شراره ای مرا به کام می کشد مرا به اوج می برد مرا به دام میکشد نگاه کن تمام آسمان من پر از شهاب می شود تو آمدی ز دورها و دورها ز سرزمین عطر ها و نورها نشانده ای مرا کنون به زورقی ز عاجها ز ابرها بلورها مرا ببر امید دلنواز من ببر شهر شعر ها و شورها به راه پر ستاره ه می کشانی ام فراتر از ستاره می نشانی ام نگاه کن من از ستاره سو
امیرالمؤمنین علی(علیه السلام):هرکس ما اهلبیت رادوست داردبایدچون ماعمل کندوجامه پارسایی برتن کند.
پیامبر(صلی الله علیه وآله):نخستین موجودی که خدای عزوجل بیافرید, ارواح مابودو آنگاه آنهارابه توحید وتمجیدخودگویا کردسپس فرشتگان راخلق فرمود.
پیامبر(صلی الله علیه وآله):شراب وایمان هرگز در درون یا دل کسی باهم جمع نمیشود.
پیامبر(صلی الله علیه وآله):شراب خوار به گوگرد می ماند.به او نزدیک نشویدکه شمارا بدبو میکند هم چنانکه گوگرد بدبو میکند.
ام
✍✍
درانفرادی چشمان تو...
ای  برانگیخته!  برگزیده ! ای  بَلَد جان !  فروریخته کاخ سنگینِ دل . ای  لرزه انداز  در مقدّرات  مغرضانه!
 رُسته از خاک  حَسَنات! 
هستی گرفته از حرارت  حضور !
 ای در مَطلَع نظر ؛   من سلول  به سلولِ تن ؛ درانفرادی چشمان  توأم ...
خود ؛  آویخته ام از بام های بندگی ات .
خود به نقد جان ستانده ام زنجیرو پای بند از شرم فروشان  شهر شقاوت .
این  منم  اَعو ذُبا لعشق از سنگ آباد سِحر نامحرمان .
هرگزم مباد رهایی  از  مرز های  مهربانی
انگور فلّه ایم ، با گلّه ی انگوران، در خمره مخموری در گوشه ی مهجوری ! قراره که روزی “گنداب شوم گنداب”بیا و بَردارم در کوزه بیاندازم! در یوزه بیاندازم سرخ ترین خونِ ، جان را بِچِش از خونم و بعد اگر خوش بود، اگر که شاد شدی ! مرا به نام خودت!“شراب کن شراب”دفتر کهنه ای ام ! ورق نمی خوردمقسم به جان کسی که دوستش داری ورق بزن مرا ! صحیح قرات کن و بعد مرا به معجزه ات !“کتاب کن کتاب”نه فحش بلد بودم ، نه فحش میگویم فحش که میخوردم ، سکوت میکردم!اصلا بیا هر
مجنون را میگفتند: که از لیلی خوبترانند! بر تو بیاریم؟
او میگفت که آخر من لیلی را بصورت دوست نمیدارم
و لیلی صورت نیست
لیلی بدست من همچون جامیست
من ازآن جام شراب مینوشم
پس من عاشق شرابم که ازو مینوشم
و شما را نظر بر قدح است
از شراب آگاه نیستید.
 
فیه ما فیه
مولانا
 
پی نوشت:
راستش خیلی حس نوشتن نیست
از دیگران به اشتراک میگذارم
شما هم بپذیرید.
تقویم شیعه
نوزدهم رجب
مرگ معتمد عباسی لعنت الله علیه
در این روز در سال ۲۷۹ هجری قمری المعتمد علی الله احمد بن متوکل ملقب به معتمد به جهنم واصل شد. علت مرگ او این بود که در کنار نهری در حال عیش و نوش بود و در اثر نوشیدن زیاد شراب یا زهری که توسط پسر برادرش در شراب او ریخته بودند، شکمش ترکید. به قول دیگر او در هجدهم رجب به درک واصل شد.
معتمد در ۲۳ سال غصب خلافتش لذت و ملاهی را اختیار کرده بود و امورات مملکت به دست برادرش احمد موفق بود. بعد از او پسرش
در این سحر که سحرهای دیگری دارد
دل من از تو خبرهای دیگری دارد
من آدمم ولی این قلب عاشق از شوقت
فرشته ای ست که پرهای دیگری دارد
به نام مرگ، گلی آمده مرا ببرد
دلم هوای سفرهای دیگری دارد
همیشه بارِ دعا، میوه ی اجابت نیست
دل شکسته هنرهای دیگری دارد
و آخرین قدم عاشقی رسیدن نیست
که گاه عشق، اگرهای دیگری دارد
هزار مرتبه عاشق شدی ندانستی
که عشق خون جگرهای دیگری دارد
تو کوله بار، سبک کن که پشت مه گویند
پل از تو درّه خطرهای دیگری دارد
تو خواب رفته ای و ج
یه اسلامی شد اسلام که وقتی سیدالشهدا رو کشتن،مسلمونا نمازخون ها ریش دارهای مدینه نگفتن یزید عجب پسته کثیفه فاسده که اومده پسر پیمبر رو کشته،گفتن شنیدیم یزید شراب میخوره و زنا میکنه یعنی یه اسلامی که خط مقدمش خط قرمزش زنا و شراب و اینا است نه ظلم نه قتل، اونم قتل سید شباب اهل جنت
سخنرانی های محرم امسال حاج آقا کاشانی نکته های خیلی مهمی داره اگه میتونید پیگیرش باشید
(تقابل اسلام علوی و اسلام اموی)
http://www.hkashani.com/?cat=5169پ.ن:
پیاز داغ سرخ کردن واسه آ
سلام
آقا من یه مشکلی دارم و اونم این هست که نمیتونم چند ثانیه بیشتر به چشمان کسی نگاه کنم. و مسئله عدم اعتماد به نفس و کم رویی و اینها نیست اصلا. انگار حس میکنم وقتی به چشمان کسی خیره میشم انگار یه اتفاقات پشت پرده ی روحی شروع میکنه به رخ دادن که سریع نگاهم رو برمیگردونم.
این مسئله در ارتباطم با آقایون اصلا به چشم نمیاد، چون مردها خیلی خیره نمیشن به همدیگه موقع حرف زدن. ولی وقتی با یه خانوم صحبت میکنم خانوم ها گویا براشون عادیه که توی کل تایم حر
یک شب به میخانه نرفتم. با فلانی به هم زدم و نرفتم. با رفیق شفیقم می نخوردم...
حالا با چشمان ضعیفم از دریچه‌ی کوچک  در میخانه، مستان را نگاه می‌کنم. پیاله پیاله می‌نوشند و می‌رقصند و می‌گریند و می‌خوانند و می‌خندند و از مستی یکی‌یکی هلاک می‌شوند. اولی که پرپر می‌شود دیگری با ولع لنگ‌لنگان خودش را و دهانش را به سر خُم لبریز از می نزدیک می‌کند.و چنان سَر می‌کشد که گویی طاقت دیدن افتادن قطره‌ای از آن بر کاشی‌های‌ فیروزه‌ایِ کف میخانه
خشم میلغزد بر چشمان اندوهگینم...
 دستش را محکم فشار میدهم ... 
 میترسد ...
 جیغ میزند...
 با چشمان درشت التماس گونه بغض میکند... 
 من عصبی تر داد میزنم سرش...
 بغضش میترکد روی سفیدی کاغذ و نوشته ها جان میگیرد... 
کاغذ سیاه میشود...
دوباره در بند کشیدمش...
 احساسم را میگویم...  

آدنا
خشم میلغزد بر چشمان اندوهگینم...
 دستش را محکم فشار میدهم ... 
 میترسد ...
 جیغ میزند...
 با چشمان درشت التماس گونه بغض میکند... 
 من عصبی تر داد میزنم سرش...
 بغضش میترکد روی سفیدی کاغذ و نوشته ها جان میگیرد... 
کاغذ سیاه میشود...
دوباره در بند کشیدمش...
راستی احساسم را میگویم...  

آدنا
سرت را بالا بگیر عباس! تو کنار حسن ایستاده ای. تو در آستانه عرشی! حسن، اسم رمز پرواز عرشیان است عباس! سینه زخمی و التیام ناپذیر او انباره ای از دردهای ناگفتنی است. او بیش از همه در داغ مادر، داغدیده است! می دانی؛ او با چشمان خود چادر خاکی فاطمه را دیده است. سیلی را، غلاف را، و بی شرمی چشمان غاصبان را هم دیده است. او داغ دیده است عباس! شقایق تفسیر سینه سوخته اوست؛ و این درد را تو بهتر از همه می فهمی. پسر علی باشی و ناموس تو را در میان کوچه ها هتک حرمت
چشمان انتظارم درجستجوی مهدی است/بادیده محبت مجنون کوی مهدی است/آهنگ بندگی را ازاو به شیعه دادند/چون کعبه وولایت لطفش ز سوی مهدی است/اصلاح میشودجان درپرتو ولایش/اخلاق دوستانش ازخلق وخوی مهدی است/باید برای مولا آماده فرج شد/حتی بهشت ایزد عطرش زبوی مهدی است/آدینه ها فراوان شیعه کند دعایش/هرجمعه ای بیاید درگفتگوی مهدی است/بهرظهورمولا بسیار شور دارم/پاکی قلب ودیده از شستشوی مهدی است/
نه! نگفتم دوستت دارم ولی جانم تویی
خالق هر لحظه از این عشق پنهانم تویی
 بانگاهت داغ یک رؤیای شیرین بر دلم
می‌نشانی تا بفهمم حکم ویرانم تویی
بی‌قراری می‌کند در شعر هم رؤیای تو
باعث بی‌تابی چشمان گریانم تویی
آمدی تا من فقط مومن به چشمانت شوم
«ربّنا و آتنا»ی بین دستانم تویی
گرگ‌های چشم تو، آدم به آدم می‌درند
من نمی‌ترسم از آن وقتی که چوپانم تویی
عشق ِ دورم از کجای قلعه‌ام وارد شدی؟
که ندیدی در حریمم، ماه و سلطانم تویی
درد یعنی حرفی از نام ت
چشمان انتظارم درجستجوی مهدی است/بادیده محبت مجنون کوی مهدی است/آهنگ بندگی را ازاو به شیعه دادند/چون کعبه وولایت لطفش ز سوی مهدی است/اصلاح میشودجان درپرتو ولایش/اخلاق دوستانش ازخلق وخوی مهدی است/باید برای مولا آماده فرج شد/حتی بهشت ایزد عطرش زبوی مهدی است/آدینه ها فراوان شیعه کند دعایش/هرجمعه ای بیاید درگفتگوی مهدی است/بهرظهورمولا بسیار شور دارم/اینک جهان هستی در آرزوی  مهدی است/
 
می گویند:
روزی مولانا ،شمس تبریزی را به خانه اش دعوت کرد.
شمس به خانه ی جلال الدین رومی رفت و پس از این که وسائل پذیرایی میزبانش را مشاهده کرد از او پرسید:آیا برای من شراب فراهم نموده ای؟
مولانا حیرت زده پرسید:مگر تو شراب خوارهستی؟!
شمس پاسخ داد:بلی.
مولانا:ولی من از این موضوع اطلاع نداشتم!!
ـ حال که فهمیدی برای من شراب مهیا کن.
...ـ در این موقع شب ،شراب از کجا گیر بیاورم؟!
ـ به یکی از خدمتکارانت بگو برود و تهیه کند.
- با این کار آبرو و حیثیتم بین خد
1. آنکه از باده محبّت پروردگار سرمست نشده و در هوشیارى بسرمى‏برد، هیچ خوشى و عیشى در این دنیا ندارد. و آنکه از شراب عشق ننوشیده و در سنگینى مستى، حجاب أنانیّت را کنار نزده و جان نباخته‏است، رأى صواب و دوراندیشى را ازدست داده‏است.2. کسى که عمر او تباه شد و از حضرت محبوب هیچ نصیب و بهره‏اى ندارد، باید بر حال زار خود سخت بگرید!و لذا در مورد کسى که عشق و محبّت حضرت حقّ در دل او موج مى‏زند و آن عشق و شور او را به سوى خدایش هدایت میکند، مى‏فرمودند: ز
بسم الله الرحمن الرحیم
یافارس الحجاز ادرکنی
در اسلام عمری است که امیر المومنین سقیفه،یزید، سر فرزند پیامبر رحمت را درون طشت شراب می گذارد و با چوب خیزران بر ...ضربه میزند،
در اسلام عمری است که خلیفه سقیفه ،یزید،شراب مینوشدوبا محارم زنا میکند.
و اهل بیت پیامبر را اسیر میگیرند.
یزید فرزند خلف دایی مسلمانان سقیفه معاویه تربیت یافته سقیفه است
معاویه حاکمی است که از طرف عمر اختیار تمام داشت
و عمر چشم بر روی تمام اشرافیت معاویه و ربا و...بست
در چشم
باز هم خوانده به خود دلبرجانانه مرا
برده است نیمه شعبان در میخانه مرا
آن جفا کار فسون با لبک نسترنش
داده است جرعه شراب ازمی وپیمانه مرا
با خط دور لبش با صنم جان و تنش
داده است مستی جان از تب جانانه مرا
کرده است زلف رها بر سر و بر شانه خود
می کند مست و خمار دلبر افسانه مرا
سیدم گشته به دنبال دل سوخته اش
که لب چون شکرش کرده چو دیوانه مرا
چاه، از آن زمان که تو در آن گریستی، جوشان است
سحر از سپیده‌ی چشمان تو، می شکوفد
و شب در سیاهیِ آن، به نماز می ایستد.
هیچ ستاره نیست که وامدارِ نگاه تو نیست
لبخند تو، اجازه ی زندگی است
هیچ شکوفه نیست کز تبار گلخند تو نیست
 
(علی موسوی گرمارودی)
گریه برمرتضی درزمزم چشمان ماست/این توسل باارادت گوهر ایمان ماست/گرچه در مظلومیت صدچشمه دارد حضرتش/عشق اودرجان شیعه همره احسان ماست/کوفه گشته بی ولایت درشب قدر علی/داغ اوتاروزمحشر دردل وبرجان ماست/یاعلی ذکرمدام ودرعبادت کامل است/مزداین ماه مبارک دیده گریان ماست/می نویسد حضرت حق مغفرت با سرنوشت/گرعنایت اونماید سخت هم آسان ماست/ماهمه درکوی مولا چون غلام درگهیم/باولایت تاشهادت نقطه پایان ماست/دررکاب رهبرخودمنتظر بهر ظهور/یوسف زهراامید وم
 
 
بسم اللّٰه الرحمن الرحیم
 
گر چه در چشمان تو عمری فقط تردید بود 
آنچه در قلبم همیشه داشتم امّید بود 
 
توی دنیا لحظه ای را با تو بودم ، بعد آن 
تا قیامت بر سر آن لحظه ها تشدید بود 
 
با تو شیطان هم خیال سجده دارد در سرش 
ما همه سیّاره و چشمان تو خورشید بود
 
بس که شیرین است و خوش موسیقی گفتار تو 
هر زمان نام مرا بردی همان دم عید بود
 
زیر بار وسوسه این توبه را خواهم شکست 
بی گمان لب هایت آن میوه که حوّا چید بود 
 
با سخن چینان بگویید او نمی افتد
به ما وعده‌ی بهشت روی زمین داده بودند، راست گفتند، بردند، همه‌ی ما را بهشت زهرا بردند. عده‌ای از مردم توی کرمان زیر دست و پا له شدند، قفس‌های سینه‌شان باز، نفس‌هایشان باد هوا شدند. اگر آقا محمد خان چشم‌ها را توی کرمان کور می‌کرد این بار چشمان کور، آدم‌ها را توی کرمان ترور کور می‌کردند. منادی صدا می‌زد بی آن که خونی از دماغ کسی ریخته شود انتقام سخت از عربستان و حادثه‌ی مِنا گرفته شد. عده‌ای از مردم توی آسمان پر پر شدند، این بار هوا بود،
مسیح کیست وچیست!!
 
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- دریک کانال مسیحی که من درلحاظ اخر ان رسیدم-بحث های جالبی یک جوان ایرانی که معلوم میشود که مسیحی شده است بایک ایرانی دیگر که به سئوالات ایشانپاسخ میداد وسئوال اینبوده است- حضرت مسیح علیه السلام- کیست وچیست- ایشان فرمودند جنگ شدیدی بین اسقفهابوده است بخصوص بین اسقف های روم وقسطنطنیه واسقف ها اهم درتضاد بودند ونزاع سختی بین انها بوده است - اصل نزاع براین است هم مسیح خدا است وهم انسان
بسم اللّٰه الرحمن الرحیم
گر چه در چشمان تو عمری فقط تردید بود 
آنچه در قلبم همیشه داشتم امّید بود 
توی دنیا لحظه ای را با تو بودم ، بعد آن 
تا قیامت بر سر آن لحظه ها تشدید بود 
با تو شیطان هم خیال سجده دارد در سرش 
ما همه سیّاره و چشمان تو خورشید بود
بس که شیرین است و خوش موسیقی گفتار تو 
هر زمان نام مرا بردی همان دم عید بود
زیر بار وسوسه این توبه را خواهم شکست 
بی گمان لب هایت آن میوه که حوّا چید بود 
با سخن چینان بگویید او نمی افتد ز چشم 
او تما
بسم اللّٰه الرحمن الرحیم
گر چه در چشمان تو عمری فقط تردید بود 
آنچه در قلبم همیشه داشتم امّید بود 
توی دنیا لحظه ای را با تو بودم ، بعد آن 
تا قیامت بر سر آن لحظه ها تشدید بود 
با تو شیطان هم خیال سجده دارد در سرش 
ما همه سیّاره و چشمان تو خورشید بود
بس که شیرین است و خوش موسیقی گفتار تو 
هر زمان نام مرا بردی همان دم عید بود
زیر بار وسوسه این توبه را خواهم شکست 
بی گمان لب هایت آن میوه که حوّا چید بود 
با سخن چینان بگویید او نمی افتد ز چشم 
او تما
هر روز سنگ  ، هر روز گلوله                                               
هر روز سنگ
هر روز گلوله 
هر روز آسمانی 
که بر زمین نمی گرید
هر روز زندگی 
هر روز نوشیدن شراب زندگی 
تو زندگی را در چه پیمانه ای می نوشی؟
پیمانه ی تو 
لیلای توست 
ای مجنون زندگی.
من گلی بودم در رگ هر برگ لرزانم خزیده عطر بس افسون در شبی تاریک روییدم تشنه لب بر ساحل کارون برتنم تنها شراب شبنم خورشید می لغزید یا لب سوزنده مردی که با چشمان خاموشش سرزنش می کرد دستی را که از هر شاخه سر سبز غنچه نشکفته ای می چید پیکرم فریاد زیبایی در سکوتم نغمه خوان لبهای تنهایی دیدگانم خیره در رویای شمو سرزمینی دور و رویایی که نسیم رهگذر در گوش من میگفت آفتابش رنگ شادی دیگری دارد عاقبت من بی خبر از ساحل کارون رخت بر چیدم در ره خود بس گل پژمر

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

binoyad